رهبران امروز باید یک مهارت نادیده گرفته شده را دوباره مرور کنند: سوال کردن. اغلب دیده شده که رهبران تصور می کنند دیگران به دنبال شنیدن پاسخ از آنها هستند؛ اظهارات دقیق و جسورانهای که اعتماد مردم را به صلاحیت آنها افزایش میدهد. اما در واقعیت، این نوع رویکرد اعتماد را از بین می برد، خصوصاً در زمانی که تصور میکنند جواب تمام سوالات مهم را دارند. این نشان میدهد که شما یا هیچ تصوری از سرعت سریع تغییر جهان ندارید و یا اینکه دروغ می گویید. در هر صورت ، اعتماد موردنظر خود را پیدا نمی کنید.
درعوض، رهبران باید سوالات قدرتمند و الهامبخش بپرسند و واقعبینانه بیان کنند که جوابی برای این سوالات ندارند و برای یافتن آنها از دیگران کمک میگیرند. که البته بسیاری از رهبران نسبت به این روش جبههگیری منفی دارند.
تحقیقات نشان داده است که ابراز آسیبپذیری و درخواست کمک نشانهای قوی برای دیگران است تا به آنها بفهمانید که به آنها اعتماد دارید. در واقع ، یادگیری سوال کردن خوب، می تواند به شما کمک کند تا با دیگران ارتباط خوب برقرار کنید. تفکر کردن با دیگران می تواند شما را در مسیر حل مشکلات غیرقابل حل و جرقه تفکر ابتکاری قرار دهد.
سوالات ارزشمند بپرسید
در واقع قرار نیست که شما به عنوان رهبر یک سازمان پرسشگر سوالاتی باشید که دیگران بی درنگ پاسخی برای آن داشته باشند، مانند چگونه می توانید 10٪ بهره وری را بالاتر ببرید؟ یا مثلا انجام این کار چقدر برای ما ضرر دارد؟
نوع سوالاتی که رهبران باید بپرسند سوالاتی است که مردم را دعوت میکند که دور هم جمع شوند تا فرصتهای مهم جدیدی را که سازمان شما هنوز شناسایی نکرده است، کشف کنند. در اینجا چند نمونه از این سوالات آورده شده است:
چه فرصتی برای تغییر روند بازی وجود دارد که میتواند ارزش بسیار بیشتری از آنچه در گذشته ارائه دادهایم ایجاد کند؟
نیازهای برآورده نشده مشتریان ما که میتوانند پایه و اساس یک تجارت کاملاً جدید را فراهم کنند چیست؟
چگونه میتوانیم از منابع اشخاص ثالث برای تأمین طیف وسیعی از نیازهای مشتریان خود استفاده کنیم؟
چگونه میتوانیم از محصولات و خدمات استاندارد و گسترده موجود در بازار در جهت شخصیسازی محصولات و خدمات خود برای مشتریان بهره گیریم؟
چگونه می توانیم شبکههای تأمین را توسعه دهیم تا در پاسخ به اختلالات پیشبینی نشده در تولید یا تدارکات، انعطاف پذیرتر باشند؟
متمرکز کردن سوالات خود بر روی این نوع فرصتهای بزرگ به جای فعالیتهای موجود و فعلی در سازمان ، میتواند به شما کمک کند تا ترس خود را از سوال کردن، نشانه ای از ضعف قلمداد کنید، زیرا به هیچ وجه نمیتوانید انتظار داشته باشید که بعد از پرسیدن این سوالات، پاسخی سریع و قاطع از دیگران داشته باشید.
این نوع سوالات بزرگ و گسترده همچنین بیانگر این است که شما احساس جاهطلبی دارید و مایلید سازمان را فراتر از آنچه که امروز است، به جلو ببرید و میتوانید اعتبار خود را با ارائه شواهدی از این آینده نگری و جاه طلبی که اساس سوالات شما هستند؛ تقویت کنید.
به عنوان مثال، پرسش در مورد فناوریهای نوظهوری که احتمالاً فرصت های جدیدی را ایجاد میکنند و یا تغییرات جمعیتی که برخی از نیازهای برآورده نشده قابل توجه را در بین مشتریان شما ایجاد می کند.
دیگران را درگیر کنید
این نوع سوالات ارزشمند، دیگران را دعوت به همکاری میکند. برای استفاده بهینه از این همکاری، سوالات خود را صرفا در جلسات رهبران سازمان و پشت درهای بسته مطرح نکنید؛ بلکه آنها را به گوش سراسر سازمان خود و حتی فراتر از آن برسانید. در این صورت این فقط شما نیستید که از دیگران سوال میپرسید، بلکه به طور واضح نشان خواهید داد که نام تجاری شما برای یادگیری و آموختن از مشتریان خود در تلاش است. دستیابی به افکار و پاسخها، فراتر از شرکت و سازمانتان و ایجاد ارتباط با تخصصها و دیدگاههای گستردهتر و متنوعتر، به شرکت شما کمک می کند تا سریعتر و بهتر یاد بگیرد.
حدود 10 سال پیش، رستورانهای زنجیرهای دومینو پیتزا در امریکا از مشتریان شنید که آنها پیتزای این شرکت را دوست ندارند. ممکن است بسیاری از سازمانها سعی در پنهان کردن این اطلاعات یا کار در پشت صحنه برای رفع مشکل داشته باشند؛ اما دومینو کار متفاوتی انجام داد. آنها بازخوردهایی را که از مشتریان خود دریافت میکردند، به اطلاع عموم رساندند و در مورد چگونگی بهبود کیفیت محصولات خود پیشنهاداتی را مطرح کردند. طرح این سوالات به صورت عمومی پیشنهادات ویژهای ایجاد کرد که در بهبود پیتزاها بسیار مفید بود.
اما فراتر از موفقیت در نوآوری و بهبود محصول، تأثیر این کار بسیار اساسیتر بود، با ابراز ضعف و آسیبپذیری، این شرکت احساس اعتماد زیادی را در مشتریان خود ایجاد کرد؛ با اذعان به اینکه در ارائه خدمت به مشتریان مشکل دارد و برای رفع مشکل از آنها کمک میخواهد.
اگر سازمانها و برندها مایل به درخواست کمک از مشتریان و سایر ذینفعان هنگام مواجه شدن با مشکلی باشند، احتمالاً موفقیت بسیار بیشتری در جلب اعتماد مجدد کسب خواهند کرد.
فرهنگ خود را تغییر دهید
تشویش و اضطراب در مواقع ناپایداری ممکن است زیاد شود و با طرح این نوع سوالات می توانید به مردم کمک کنید تا برخی از ترسها و نگرانیهای خود را برطرف کنند. در علم روانشناسی کاملاً ثابت شده است که گرد هم آمدن با دیگران می تواند اضطراب را کاهش دهد و همین ایده در روانشناسی منجر به بوجود آمدن گروه درمانی شده است.
بنابراین سوالات شما میتواند با کمک به دیگران به منظور تمرکز روی اقدامات کوتاهمدت که میتوانند به صورت گروهی انجام دهند، در هنگام بحران تأثیر متمرکز کننده و آرام بخشی برای شما و سازمانتان ایجاد کند.
با پرسیدن سوال به عنوان یک رهبر، شما همچنین اعلام میکنید که سوال کردن چقدر اهمیت دارد. شما به دیگران این توانایی را میدهید که فرصتهای جدید را شناسایی کنند و در صورت نیاز از آنها کمک بگیرند. این رفتارها منجر به ایجاد فرهنگ یادگیری میشود، که بسیار حیاتی است زیرا سازمانهایی در آینده رشد خواهند کرد که همه را به گسترش سریعتر ارزشهای ارائه شونده به ذینفعان خود، ترغیب کنند.
رهبرانی که سوالات قدرتمند و ارزشمند می پرسند، هم در استفاده از فرصتهای جدید و هم در رویارویی با چالشهای غیرمنتظره، بیشترین موفقیت را دارند و فرهنگهایی می سازند که مزایای زیادی را در آینده به همراه خواهد داشت.